سکوت 38 ساله یک خبرنگار جنگ شکسته شد
تاریخ انتشار: ۲۹ فروردین ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۲۹۶۵۲۶۲
صراط: عکاس خبرنگار دوران دفاع مقدس گفت: «به کمک برخی از دوستان قصد دارم کتابی را تحت عنوان «خبرنگار» از رشادتهای خبرنگاران و عکاسان دوران جنگ و موضوعاتی که آن زمان به جهت تجمع کاری امکان پخش نبود، بزودی به
به گزارش دفاع پرس، پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، دانشجوی خارج از کشور بود اما در هیاهوی انقلاب به کشور بازگشت و ماندگار شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
جنگ به یک خبرنگار انقلابی نیاز داشت
با آغاز درگیری کردستان خودم را به آنجا رساندم. جزو اولین عکاسهایی بودم که صحنه سرهای بریده شده در پاوه را به قاب تصویر کشیدم. پس از آن تا آغاز تجاوزات مرزی در رادیو فعالیتهایم را گسترش دادم. تابستان 59، سه ماه پیش از شروع جنگ تحمیلی با دو اکیپ از تلویزیون و رادیو وارد اهواز شدم. در آنجا برای نخستین بار ترکش خوردم.
در دوران جنگ تحمیلی برای ثبت شجاعت و از خودگذشتی رزمندگان، شهدای زیادی از رادیو همچون مهندس مسعود شفقی، مهدی جوزی، هوشنگ نوری، سعید اکبری، برهانی و ... تقدیم اسلام کردیم. آن زمان حدود 15 الی 20 نفر از رادیو در خط مقدم فعالیت میکردند. با تجهیزاتی حدود 20 کیلو هر روز در خط مقدم تردد میکردیم و از آنجایی که وابسته به گردان و تیپی نبودیم باید مستقل عمل میکردیم. زمان حضور ما در خط مقدم، یک نیرو از ترابری یا یک نیروی داوطلب به کمک ما میآمد. به خاطر دارم که مهندس عزت الله ضرغامی، سید میرزمانی و رضا رهگذر نیز به مدت دو ماه به همراه باقی نیروهای رادیو و تلویزیون از غرب تا جنوب کشور برای ضبط وقایع حضور یافتند. هر شخصی که در این ماموریت دو ماهه شرکت میکرد، فعالیتهایش تغییر کرده و تاثیرگذارتر میشد. تغییرات تخصصی و معنوی پس از دو ماه در کارها مشهود بود. در برخی از عملیاتهای بزرگ، یک اکیپ 30 نفره خبری به خط مقدم اعزام میشد.
در دوران دفاع مقدس عکاسی، نویسندگی، گزارشگری رادیو و تلویزیون را انجام دادم. تمام تلاشم را برای بهتر انجام شدن وظایف محوله میکردم، زیرا معتقد بودم که یک رزمنده نیازش به یک راوی انقلابی همچون یک پرستار انقلابی است.
اولین بار نوحهخوانی شهید خندان در رادیو پخش شد
من به همراه یک گروه گزارشی به جبهه اعزام میشدم. در این مدت سعی میکردیم که یک ارتباط بین خط اول و پشت جبهه ایجاد کنیم، زیرا رادیو آن زمان وسیله ارتباطی ارزان قیمتی بود که در دسترس عموم مردم قرار داشت. این در حالی است که تاثیر ماندگاری یک برنامه در ذهن مخاطب در تلویزیون چند برابر رادیو است. به همین جهت سالها بعد که تلویزیون فعالیتهایش گسترش یافت، دورههای آموزشی برنامههای تلویزیونی را سپری کردم و در این زمینه نیز فعالیتهایم را آغاز کردم.
برای اثرگذار بودن برنامهها و گزارشات جبهه، برنامه روال رادیو و تلویزیون را بر هم زده شد. در میان برنامه کودک؛ گزارش اعزام رزمندگان، حضور خواهران در پادگان و بیمارستانها و یا تصاویر حضور عشایر در زیر گلولههای دشمن جهت قوت قلب مردم پخش میشد. بهترین برنامهها را در طول روز پخش میکردیم. برنامههای صبح و عصر جمعه، آینده سازان، فرهنگ مردم و ... بسیار مورد استقبال قرار گرفت. گاهی برگزاری مراسمها در مناطق عملیاتی همچون حنابندان، تحصیل در جبهه، تحویل سال، عزاداری و ... پخش میشد.
به جهت تاثیرگذاری برنامهها گاهی از کارهای غیرمعمول استفاده میکردیم، به عنوان مثال میتوانم به نوحه خوانی در جبهه اشاره کرد. برای نخستین بار در پادگان ابوذر صدای شهید مهدی خندان حین نوحهخوانی را ضبط کردم. تهیه کننده برنامه راضی به پخش این نوحه نمیشد. با مسئولیت خودم برای اولین بار نوحه « کربلا، کربلا، این دل تنگم عقده ها دارد، گوییا میل کربلا دارد» پخش شد که بسیار مورد استقبال قرار گرفت. به درخواست مردم یک نوحه دیگر هم ضبط و پخش کردیم.
پس از مدتی هم با آقای آهنگران، کویتی پور و دیگر دوستان مداح آشنا شدیم و اینگونه نوحه خوانی در رادیو باب شد.
پخش گزارش پس از شهادت مصاحبهشونده
در طول دوران دفاع مقدس بیش از هزار ساعت نوار به صدا و سیمای اهواز تحویل دادیم. حدود 500 ساعت گزارش و مصاحبه را خودم به صدا و سیمای کرمانشاه تحویل دادم. آن زمان به صورت ریل ضبط میکردیم که امروزه در حال انتقال آن به سیدی هستند. بخشی از آرشیوهای از بین رفته است که امیدوارم آنها به خوبی نگه داری شوند، زیرا این اسناد جزئی از تاریخ کشور ما به حساب می آید.
گاها از افرادی گفتوگو ضبط کردیم که پس از مدتی اسیر، مجروح و یا شهید شدند. یکی از افرادی که با اصرار قصد داشتم از وی مصاحبه بگیرم، شهید محمودی از گردان حضرت رسول(ص)، در کانال فکه بود. به وی گفتم که به دلم افتاده در این عملیات شهید میشوی. راضی به مصاحبه شد که بعدها خبر دار شدم که وی در آن عملیات شهید شد.
شهید دیگری را به خاطر دارم که راضی به مصاحبه نمیشد در نهایت شب عملیات طریق القدس با وی گفتوگو کردم. دوستانم میگفتند، زمانی که وی قصد داشت از کانال خارج شود، تیری به پیشانی وی اصابت کرده و شهید شد. پس از شهادتش گزارش تهیه شده را در صدا و سیمای اهواز پخش کردیم.
مجروحیت حین ماموریت
در کردستان و خیبر مجروح و در فاو شیمیایی شدم. به جرات میتوانم بگویم که خبرنگاران و عکاسان پا به پای رزمندگان در خط مقدم میدویدند تا ازخودگذشتی رزمندگان را در تاریخ کشور برای آیندگان به ثبت برسانید.
به کمک برخی از دوستان قصد دارم کتابی را تحت عنوان «خبرنگار» از رشادتهای خبرنگاران و عکاسان دوران جنگ و موضوعاتی که آن زمان به جهت تجمع کاری امکان پخش نبود، بزودی به چاپ برسانم. همچنین از فیلم و صوتهای آرشیوی قصد ایجاد یک برنامه تلویزیونی و رادیویی داریم که تا پایان سال آماده میشود.
منبع: صراط نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.seratnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صراط نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۹۶۵۲۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
این گزارشگر تا آخر عمر گاف نداد!
مسعود اسکویی در طول این سالها که در رادیو و تلویزیون گزارشگر و گوینده اخبار بوده است، میگفت که تاکنون هیچ گافی نداده است، راست هم میگفت چراکه او گزارشگری را در کنار زندهیاد بهمنش آموخته بود و در خاطراتش همواره از زندهیاد عطاءالله بهمنش یاد میکرد.
به گزارش ایسنا، مسعود اسکویی صبح امروز ـ چهارشنبه ـ ۱۲ اردیبهشت ماه از دنیا رفت؛ گوینده پیشکسوتی که هر بار با او تماس میگرفتیم با رویی گشوده و صبوری به گفتوگو میپرداخت و پاسخگوی سوالاتمان در حوزه رادیو میشد.
در گزارش زیر گفتوگوی قدیمی با مسعود اسکویی را که از سالها پیش داشتیم، مرور میکنیم. در این گفتوگو او از ۴۶ سال تجربه گویندگی گفته است.
مسعود اسکویی، گزارشگر پیشکسوت به گفتهی خودش از سال ۴۵ استخدام تلویزیون شد و به عنوان گویندهی خبرهای سیاسی در تلویزیون حضور داشت.
سالها به عنوان گویندهی خبر سیاسی کار میکرد و چون هنوز بخش ورزشی از بخش سیاسی جدا نشده بود، اخبار ورزشی را نیز در همان جا میخواند. زمانی که بخش ورزشی از بخش سیاسی جدا شد، به بخش ورزشی خبر آمد و گویندهی ثابت خبر ورزشی تلویزیون در ساعات ۱۹ و ۲۱ شد.
مسعود اسکویی، گزارشگر پیشکسوت رادیو و تلویزیون پس از گویندگی اخبار با گزارشهای ورزشی آشنا شد و شروع به گزارش کردن در کنار عطاءالله بهمنش، گزارشگر پیشکسوت کرد.
خاطره جالب از گزارشگری اسکویی در تلویزیون
مسعود اسکویی روایت میکرد: یادش بخیر یک استادی داشتیم آقای پیمان که همیشه میگفت هر مطلبی که میخواهید چه در رادیو و چه در تلویزیون ارائه دهید، حتما یک بار قبلش بخوانید. اشکال هم ندارد از پشت دوربین، بیننده نگاه کند؛ به هر حال یک خبر تازه در وسط برنامه به دستتان رسیده است.
میگفت، تلویزیون اوایل، ساعت شش تا هشت دو ساعت برنامه داشت که یک ربع آن خبر بود. از سریال و فیلم هم خبری نبود. یک روز وقتی خبرهایمان تمام شد در پایان خبری را به من دادند که نوشته بود «توجه بفرمایید امروز در ایتالیا جوانی با اتومبیل تصادف کرد و یک ... قطع شد» با توجه به اینکه قبلا این خبر را نخوانده بودم، شروع کردم این خبر را برای بینندگان بخوانم و در فکر خودم گفتم باید پایش باشد که قطع شده است؛ در حالی که زمانی که جملهی بعد را خواندم این بود که پلیس پس از پنج ساعت جستجو «گوش» اش را پیدا کرده است!
به خنده میگوید: بالا خواندیم پا و پایین خواندیم «گوش» حالا جواب بیننده را چه میخواهیم بدهیم!؟
اولین گزارشگر تنیس و سوارکاری در ایران هستم
اسکویی اولین گزارشگر تنیس و سوارکاری در ایران بود. اتومبیلرانی، مسابقات ورزشی مثل فوتبال و فوتسال نیز از جمله ورزشهایی بود که گزارش میکرد.
خاطراتش را چنین یادآور میشد: «در آن زمان چون ۱۵ نفر بیشتر نبودیم، در گروه ورزش تلویزیون اکثر برنامهها را گزارش میکردیم. فوتبال هم گزارش میکردم و ضمن اینکه گزارش میکردم اخبار هم میخواندم. تا اینکه پس از انقلاب سال ۱۳۶۸ من را به رادیو آوردند. خیلی سخت بود ولی خوب به رادیو آمدم.
این پیشکسوت رادیو میگوید: ضمن اینکه برنامهها را در رادیو اجرا میکردم، مسابقات را نیز گزارش میکردم؛ البته بیشتر مسابقات والیبال و تنیس را گزارش میکردم و به همراه تیمها به کشورهای دیگر میرفتم. در تهران هم مسابقات مختلفی بود که میرفتم و گزارش میکردم.»
فوتبال ایران و استرالیا خیلی برایمان هیجان داشت
اسکویی دربارهی جذابترین گزارشی که تاکنون از او به یادگار مانده است، صحبت کرده و گفته بود: البته تمام مسابقاتی که گزارش میکنیم برای ما جذاب است؛ اما خاطرم هست زمانی که مسابقات والیبال جام ملتهای آسیا در کشورمان بود که تیمهای خارجی هم آمده بودند، بسیار برایم جذاب بود. به ویژه اینکه قهرمان جام ملتهای آسیا شدیم.
او همچنین بازی فوتبال ایران و استرالیا را جزو جذابترین گزارشهای کاریاش خواند و گفت: در این بازی من، مجری و گویندهی برنامه بودم؛ یعنی گزارشگر نبودم اما بسیار هیجان داشت و خیلی اثرگذار بر روی کارمان بود.
به کار گویندگی بسیار عشق میورزیدم
اسکویی همچنین با اشاره به اینکه زمانی که به تلویزیون وارد شد، جوانی ۲۴ ساله بود و هنوز آن پختگی لازم را پیدا نکرده بود، اظهار کرده بود: هرچه جلوتر میرفتم در حین کار، به کار گویندگی بسیار عشق میورزیدم. گویندگی هم در تلویزیون و هم در رادیو؛ اکنون هم که تا به اینجا رسیدهام همین حس را دارم. از دل و جان گویندگی و کارم را دوست دارم و کم کم سعی کردم پیشرفت کنم به رادیو آمدم و اکنون به اینجایی که هستم رسیدم.
در شهرستانها گزارشگران بیطرفانه گزارش نمیکنند
این گزارشگر قدیمی تلویزیون و رادیو در ارتباط با گزارشگران جوان امروزمان در شبکههای مختلف رادیویی و تلویزیونی اظهار کرده بود: مسالهای که گزارشگران جوان ورزشی باید در نظر داشته باشند، بیطرف بودن است. حال با توجه به اینکه هر کسی ممکن است علاقهای به تیمی داشته باشد اما در گزارشش نباید این امر نشان داده شود. باید طوری گزارش کند که بیطرف باشد. اگر در رادیو گزارش میکند، باید شنوندهی خود را حفظ کند و اینکه در رشتهای که گزارش میکند، باید مطالعهی زیادی داشته باشد.
او افزوده بود: متاسفانه در شهرستانهای ما به چشم میخورد که گزارشگران ما بیطرفانه گزارش نمیکنند. در تلویزیون به دلیل اینکه ۷۰ درصد تصویر است و ۳۰ درصد گوش کردن، گزارشگر هر چه بگوید و بیننده هم هر چقدر دقت کند، ۳۰، ۴۰ درصد بیشتر نمیگیرد؛ به دلیل اینکه حواسش همه به تصویر است. اما در رادیو ۱۰۰ درصد گوش است؛ بنابراین باید گزارشمان نسبت به تلویزیون متفاوت باشد.
اسکویی بار دیگر تاکید کرده بود: مسالهی بیطرفی خیلی مهم است که متاسفانه در شهرستانها میبینیم و خیلی واضح است. این جانبداری در تمام رشتهها از جمله فوتبال، والیبال، بسکتبال، هندبال و همه اینها کاملا به چشم میخورد.
اسکویی با توصیه بر اینکه در تلویزیون گزارشگر نباید زیاد صحبت کند به دلیل اینکه تصویر به کمکش میآید، خاطرنشان کرد: متاسفانه گزارشگران جوان شهرستانی ما همین طور هزار ماشاءالله پشت سر هم در تلویزیون صحبت میکنند.
با اطلاعات کافی مسابقه را گزارش کنیم
اسکویی با توصیه نسبت به اینکه گزارشگر باید مطالعهی زیادی داشته باشد و بداند جریان بازی از چه قرار است، گفته بود: الان مثل گذشته نیست، یک بچه پنج، شش ساله هم میتواند از من ایراد بگیرد. کوچکترین اشتباه و غلطی که داشته باشیم تماس میگیرند و میگویند. خیلی باید حواسمان جمع باشد و دقت و مطالعه کنیم و با اطلاعات کافی مسابقه را گزارش کنیم.
تاکنون هیچ گافی ندادهام/با دل و جان کار کردیم
اسکویی از سال ۴۵ در تلویزیون بود و سپس در سال ۶۸ به رادیو آمد. تاکید میکرد که تاکنون هیچ گافی ندادهام، اینکه چیزی را جابه جا بگویم، نه این کار را نکردهام. نمیخواستم هیچ ایرادی از من نه در تلویزیون و نه در رادیو گرفته شود.
او دربارهی افتتاح رادیو ورزش گفته بود: رادیو ورزش هشت تیرماه سال ۷۸ افتتاح شد و آقای جهانی، ندیری، شادابی و من چند نفری بودیم که به عنوان موسسان و بانیان شبکه ورزش حضور داشتیم. همگی با دل و جان کار کردیم و امروز شبکه ورزش جای خود را در بین همه باز کرده است.
در پخش بعضی از جمله فوتبال و جام جهانی حتی از تلویزیون جلوتر هستیم
اسکویی به رادیو بسیار عِرق داشت؛ «به جرأت میتوانم بگویم در پخش بعضی مسابقات، از جمله فوتبال و جام جهانی، رادیو ورزش از تمام رادیوها و حتی از تلویزیون جلوتر است؛ به عنوان مثال زمانی که به همراه تیمها به مسابقات کانادا رفته بودم، در مسابقات وزنهبرداری آقای رضازاده مسابقه داشت و من هم با یک موبایل گزارش میکردم. اما در تلویزیون اینگونه نیست وقتی در المپیک ۲۰ رشته داریم تلویزیون نمیتواند پخش مستقیم همزمان داشته باشد. اما ما در رادیو همزمان میتوانیم پوشش دهیم؛ بنابراین در اینجا از همه جلو میافتیم.»
ما شدیم شبکه ماشین! کسی از ما قبول نمیکند درجا بزنیم
این گزارشگر پیشکسوت با خنده چنین اظهار کرده بود: ما شدیم شبکه ماشین! همه برنامههایمان را گوش میدهند؛ البته مخاطبان انتظار پخش مستقیم همه مسابقات را از ما دارند و این کار ما را یک مقدار سخت کرده است. باید دقت کنیم از اینکه هستیم بالاتر برویم.
اسکویی با بیان اینکه تا چه میزان دامن زدن به حاشیههای ورزشی در دستور کار رادیو ورزش است؟ گفته بود: ما در حال حاضر کاری میکنیم حاشیهمان کمتر باشد و به اصل قضیه بپردازیم. در موارد مختلف برنامههای علمی داریم که شاد هستند و واقعا یک تلاش همهجانبه است؛ به گونهای که کسی نمیتواند بگوید ما ساعتها استراحت و بیکاری داریم، همه در تلاشند و ارتباط زیادی با مسؤولان و دستاندرکاران ورزشی داریم بلافاصله موضوعات و انتقادات را مطرح میکنیم. با توجه به کارهایی که انجام میدهیم کسی از ما قبول نمیکند درجا بزنیم.
احتیاج به رادیو ورزش ۲ داریم
او با اشاره به اینکه یک رادیو به مدت ۲۴ ساعت برای ما باز هم کم است، با توجه به اینکه برنامههای خیلی متنوعی داریم، گفته بود: زمانی که پخش مستقیم داریم برنامههایی که در آن ساعت پخش میشوند پخش نمیشوند، به هر حال بیننده توقع دارد برنامهی خودش را پخش کنند و این برنامه هم شنوندهی خاص خودش را دارد. در اینجاست که احتیاج به شبکهی دیگری تحت عنوان «رادیو ورزش» داریم تا اینگونه برنامهها در ساعات مشخص خود پخش شوند. خوب است اگر «رادیو ورزش ۲» ایجاد شود، در این صورت هم شنوندههایی که برنامه دوست دارند، گوش میدهند و هم شنوندههایی که پخش مستقیم مسابقات را دنبال میکنند گوش میدهند.
اولین گزارش فوتبالم در کنار استادم آقای بهمنش بود
مسعود اسکویی سپس از همکاریاش با عطاءالله بهمنش گفته؛ «در تلویزیون قبل از انقلاب با آقای بهمنش همکاری داشتم، مسابقات مختلفی رفتیم که او گزارش میکرد و من هم در کنارش بودم. اولین گزارش من در سفر به کویت و بازی پرسپولیس با تیم القادسیه و دو تیم دیگر بود که از طرف تلویزیون من و آقای بهمنش رفته بودیم من در آنجا برای اولین بار بود که گزارش فوتبال میکردم ۱۰ دقیقه آقای بهمنش گزارش میکرد پنج دقیقه هم من گزارش میکردم.»
او در پایان گفتوگویش با ایسنا بار دیگر تاکید کرده بود: خیلی سخت بود که از تلویزیون به رادیو آمدم اما حالا با جان و دل گویندگی و کارم را دوست دارم و تاکنون که به اینجا رسیدم، بسیار به کارم عشق میورزم.
انتهای پیام